درگفتگو با همسرتان، لحن سخن را به جای تحکمی و آمرانه و با واژه های تند وخارج ازنزاکت به آهنگ ملایم و لحن پیشنهادی با واژها وجمله های لطیف و محترمانه تغییر دهید. زیرا سخن گفتن به صورت دستوری و آمرانه به غرور همسرتان لطمه وارد می کند واثرات منفی ویرانگری به بار می آورد.
انتقاد سازنده به جای انتقاد مخرب :
سعی کنید در زندگی مشترک نسبت به برخی از رفتارها و عیوب احتمالی همسرتان به جای انتقادهای مخرب، انتقادهای سازنده داشته باشید، زیرا همزمان با تکرار انتقاد مخرب در خانواده ، روابط محبت آمیز جای خود را به ستیزه جویی و تلخکامی داده و روابط سالم و دوستانه به خصومت و دشمنی تبدیل می شود. انتقاد اگر به جای خود و با روش صحیح و مناسب انجام گیرد، یک شیوه تربیتی کار آمد و مؤثر خواهد بود .
راز داری دربرابر افشاگری
یکی از مهمترین عواملی که به نگهداری چارچوب حریم خانوادگی لطمه می زند و تعادل آن را درهم می ریزد ، بازگو کردن اسرار و رازهای درون خانواده نزد دیگران است. ضروری است زن و شوهر در جهت حفظ حرمت ها و احترامات، اسرار یکدیگر را نزد دیگران فاش نکنند و آن را امانتی از جانب یکدیگر نزد خودشان تلقی نمایند.
ارزش کارها
هرگز تصور نکنید که کار بیرون از منزل با ارزش و کار درون منزل بی ارزش است. ارزش کار را محیط آن تعیین نمی کند ، بلکه انگیزه های انسانی و اخلاقی ، تلاش و مجاهدت ،عشق و ایثار و نتیجه عمل انسان است که بدان کار ارزش می دهد. بنابراین بهتر است به همسرتان بگویید که کار او در منزل برایتان فوق العاده با ارزش و مهم است. در این صورت خانه شما تبدیل به یک گلستان مملو از گلهای صمیمیت ، شادی ، نشاط ، عشق ، امید . پویایی ، سازندگی ، خوشبختی و سعادت خواهد شد.
پرهیز از خودکم بینی :
از احساس یاس، افسردگی و بی اعتمادی نسبت به خودتان فاصله بگیرید. می توان با بهتر زندگی کردن و برخورد مثبت و عقلانی ،از رنجهای زیاد و استرس های روانی کاست. مطمئن باشید اگر بخواهید می توانید و هیچ یک از خواسته های منطقی و آرمانهای خوب و مثبت، دور از دسترس نخواهد بود.
بدرقه و استقبال از همسر :
زن و شوهر به خوبی می دانند که شریک زندگی شان همیشه به محبت صادقانه نیاز دارد و خریدار نگاه های پر از عشق و امید است . از این رو همواره خصوصاً هنگام خروج ازمنزل ، با چشمان پرمهر و نگاههای پر جاذبه ، امواجی از محبت و دوستی را به دل و جان همسر خود روانه می کنند، چه زیباست هنگام بیرون رفتن شوهر از خانه، زن چند قدمی پشت سر وی حرکت نماید و او را تا در منزل بدرقه کند
بادوام ترین خودرو در ایران چیست؟
طی آخرین ارزیابیهای شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران و بر اساس آزمون دوامی که این شرکت از چهار مدل خودرو سواری در زمستان سال گذشته به عمل آورد،
ماکسیما بهترین خودرو ارزیابی شد و به همراه پژو405 تولیدی سایت خراسان در سطح کیفی خیلی خوب قرار گرفتند.
به گزارش سایت جهان، بر اساس این ارزیابی که در سه ماهه چهارم سال گذشته به عمل آمده، چهار مدل خودرو سواری تحت آزمون قرار گرفتند که دو مدل از آنها در سطح کیفی خیلی خوب و دو مدل نیز در سطح کیفی حداقل قابل قبول قرار گرفتند.
در این میان ماکسیما بدون داشتن ایراد ایمنی، عملکردی، اساسی و قابل توجه، با کیفیتترین خودرو این دوره بوده است و به همراه پژو405 تولیدی سایت خراسان در سطح کیفی خیلی خوب قرار گرفت.
پژو405 تولیدی سایت خراسان نیز ایرادات ایمنی، عملکردی و اساسی نداشت، ولی دارای سه ایراد قابل توجه بود.
همچنین خودروهای پژو 405 تولیدی سایت تهران ایران خودرو با اکتساب یک ایراد ایمنی، یک ایراد اساسی و سه ایراد قابل توجه و پژو پارس با اکتساب یک ایراد ایمنی، دو ایراد اساسی و چهار ایراد قابل توجه در سطح حداقل قابل قبول قرار گرفتند.
به گزارش ایسنا، بر اساس آزمون دوامی نیز که در پاییز سال گذشته انجام شده بود، خودروهای هیوندا ورنا و ریو بدون داشتن ایرادات ایمنی، عملکردی و اساسی و با اکتساب تنها یک ایراد قابل توجه در سطح خیلی خوب بوده و با کیفیتترین خودروهای دوره محسوب شده بودند.
خودروهای پژو پارس خراسان با داشتن دو ایراد اساسی و یک ایراد قابل توجه و سایپا 141 با داشتن یک ایراد اساسی و پنج ایراد قابل توجه در سطح خوب قرار گرفته بودند.
البته شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران خودروی ون نارون را نیز در گروه سواری طبقهبندی کرده بود که این خودرو با اکتساب یک ایراد ایمنی و 12 ایراد قابل توجه در سطح حداقل قابل قبول قرار گرفت.
گفتنی است در این آزمون، خودروها طی 20 هزار کیلومتر تحت آزمون دوام قرار میگیرند.
نرم افزار دیگر که توسط یک فرد سوئدی به نام Olivier Michel طراحی و توسعه داده شده است به نام webots است از مزایای این نرم افزار کم حجم بودن ، سرعت نصب بالا و محیطی تقریبا ساده با آزادی عمل بسیار است که فرد با آشنایی با برنامه نویسی به زبان C یا ++C یا جاوا قادر به اعمال هرگونه تغییری می باشد. همچنین می تواند با نرم افزار matlab ارتباط برقرار کند.
از ویژگی های خوب این نرم افزار دارا بودن تمام سنسورهای لازم برای طراحی ربات است و گرافیک بالا و مثال های متعدد بگونه ای که بیش از 5000 دانشگاه از این نرم افزار برای طراحی ربات استفاده می کنند .
در webots بوسیله محیط گرافیکی تک تک المانهای ربات کنار هم مفصل می شوند و هر کدام داری یک مرز مشخص خواهد بود و جرم و ویژگی های مکانیکی مشخص مانند اینرسی یا ضریب جهش الاستیسیته و سایر خواص به طوری که یک محیط کاملا نیوتنی را نخست فرد آماده می کند و سپس در این محیط ربات خود را می سازد و قرار می دهد و شروع به حرکت می کند و نتایج ان را به عینه می بیند . در صورت برخورد ربات با هر شی خارجی که دارای جرم و حجم است به مانند محیط واقعی تصادم صورت می گیرد و هر اتفاقی بسته به نیروها ممکن است بیفتد . لذا رباتی که در این نرم افزار شبیه سازی شود و با موفقیت ماموریتش را انجام بدهد در محیط طبیعی و پس از ساخت هم با همین موفقیت روبرو خواهد شد و webots یک محک بسیار عالی برای ساخت یک ربات است.
تمام الگوریتم حرکت و گریز از مانع ربات بوسیله برنامه نویسی به زبان C نوشته می شود پس از اینکه ربات در محیط توانست بایستد و شروع به حرکت متعادل کند . همه موتورها و محرکها در نهایت بوسیله برنامه کنترل ربات هدایت می شوند و محیط هم در صورت غیر هوا بودن مانند آب در رباتهای زیرآبی باید بوسیله برنامه نویسی به زبان c شبیه سازی شود و ویژگی هایش توضیح داده شود.
درویشی قصه زیر را تعریف می کرد: یکی بود یکی نبود ، مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود. وقتی مُرد همه می گفتند به بهشت رفته است آدم مهربانی مثـل او حتما ً به بهشت می رود. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فراگیر نرسیده بود و استـقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد. فرشته نگهبانی که باید او را راه می داد نگاه سریعی به فهرست نام ها انداخت و وقتی نام او را نیافت او را به جهنم فرستاد . در جهنم هیچ کس از آدم دعوت نامه یا کارت شناسایی نمی خواهد هر کس به آنجا برسد می تواند وارد شود . مَرد وارد شد و آنجا ماند . . . چند روز بعد شیطان با خشم به دروازه بهشت رفت و یقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت: "این کار شما تروریسم خالص است! » نگهبان که نمی دانست ماجرا از چه قرار است پرسید: چه شده ؟ شیطان که از خشم قرمز شده بود گفت: « آن مَرد را به جهنم فرستاده اید و آمده وکار و زندگی ما را به هم زده . از وقتی که رسیده نشسته و به حرف های دیگران گوش می دهد و به درد و دلشان می رسد . حالا همه دارند در جهنم با هم گفت و گو می کنند یکدیگر را در آغوش می کشند و می بوسند . جهنم جای این کارها نیست! لطفا ً این مَرد را پس بگیرید!! » وقتی قصه به پایان رسید درویش گفت: « با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند! »
بر اساس یکی از مواد این لایحه"هرکس به طور غیرمجاز به دادهها یا سامانههای رایانهای یا مخابراتی که به وسیلهی تدابیر امنیتی حفاظت شده است دسترسی پیدا کند، به حبس از 91 روز تا یک سال یا جزای نقدی از 5 تا 20 میلیون تومان یا هردو مجازات محکوم خواهد شد.
"
این امر نکته مهمی تلقی می شود زیرا بنا بر تعریف خود این لایحه ،در ماده 4، داده رایانه ای تعریف شده است و بر این پایه کسی حق تفسیر دیگری (عرفی ،لغوی و...) از این واژه ندارد؛ این ماده می گوید: داده رایانهای هر نمادی از واقعه، اطلاعات یا مفهوم به شکلی مطلوب برای پردازش در یک سیستم رایانهای یا مخابراتی است که باعث میشود سیستمهای مذکور عملکرد خود را به مرحله اجرا گذارند.
دومین نکته در این باره این است که:بر این اساس برای تحقق عنصر مادی این جرم کافیست شخص داده ها یا سامانه های مربوطه را بتواند ببیند یا انتقال دهد یا هر کار دیگری کند که بیانگر دسترسی او به داده ها باشد .
سومین نکته در این باره این است که:در صورتی دسترسی به داده های رایانه ای بر اساس این ماده قابل مجازات است که از یکسو این دسترسی در نتیجه عملکرد غیر قانونی و بر خلاف مقررات باشد (= تحقق قید غیر مجاز بودن) و از سوی دیگر دسترسی غیر جاز مربوطه باید با اخلال در سیستم امنیتی محافظ آن داده ها باشد ؛ که این شرط اخیر چیزی مشابه شرط " در حرز بودن کالای مسروقه " در حد سرقت در حقوق اسلام است( بنگرید به بند هفتم ماده 198 قانون مجازات اسلامی).به هر حال چنین جرمی با مجازات حبس (تا یک سال) صرفنظر از مباحث جرم شناسی تخصصی آن همچون حبس زدایی و تورم جمعیت کیفر زدایی در ایران (که ان شاء الله در بخش مقالات تخصصی بدان می پردازیم) باید تمامی این شرطها را دارا باشد و الا بااین ماده قابل کیفر نخواهد بود. به عنوان مثال چنانچه شخصی هر چند در شرایطی باشد که از نظر مقررات حق دسترسی به برخی داده ها ی رایانه ای که بدون محافظ امنیتی است ، ندارد وبا این حال به جهت کنجکاوی یا ... به آنها دسترسی پیدا می نماید بااین ماده قابل مجازات نخواهد بود زیرا شرط سوم گفته شده را ندارد.با این حال باید توجه کرد چنانچه محافظت امنیتی برای داده های مورد دستیابی غیر مجاز وجود داشته است ،اما با توجه به ارزش داده های ،محافظت ضعیفی تلقی می شود به عنوان مثال یک password ساده را برای آن گذارده بوده اند! باز هم جرم موضوع بحث تحقق می یابد چراکه در اینجا بر خلاف بند 15 ماده 198 قانون مجازات شرط اینکه حرز متناسب باشد وجود ندارد.به هر حال جرایم رایانه ای متعددند و اقداماتی همچون:
-- کپی غیر مجاز نرم افزارهای داخلی و خارجی.- ارسال و انتشار برنامه های نرم افزاری مختلف به وبلاگ ها و سایت های شخصی.- سرقت و انتشار تصاویر و تحلیل ها و مطالب مختلف که نمونه آن ، در وب زیاد یافت می شود وگاه سایت تبیان نیز موضوع چنین سرقت هایی واقع می شود!
و....همه نیازمند بررسی دقیق و مو شکافانه حقوقی است که در مقالات آینده بدان خواهیم پرداخت.
اما وصال یوسف و زلیخا پس از پیموده شدن مسیری طولانی میسر میشود. در واقع یوسف آن گاه حاضر میشود که زلیخا را به همسری خود برگزیند که او دیگر مقام درباری خویش را از دست داده و محنتزده و پیر گشته است و مهمتر از همه، دست از بتپرستی شسته است. در واقع موقعیت یوسف و زلیخا در همه جای داستان در تقابل با یکدیگر قرار میگیرد، از جمله آن گاه که زلیخا ـ در مقطعی از زمان ـ با قدرت کامل در برابر یوسف قد علم کرده بود؛ یوسف (ع) در برابر او در تنگنا قرار گرفته بود. اما در پایان داستان که یوسف در اوج عزت و شکوه زندگی میکند، زلیخا به حضیض خواری کشانده میشود. با وجود چنین تضادهایی، داستان از توازن و تناسب برخوردار میشود. چرا که «تناسب یا ارتباط بین دو چیز، به دو وسیله آشکار میشود. یکی از نظر تضاد و اختلاف آنها با یکدیگر و دیگر از جهت هماهنگی آنهاست. با این کیفیت که دو چیز که با هم مربوط میشوند یا برخلاف یکدیگر و یا به معیت هم کار میکنند.»اما ازدواج کردن یوسف زیبارو با زلیخای محنتزده و پیرگشته در دو منظومه «جامی» و «خاوری» به وسیله دعا کردن یوسف بر زلیخا قابل حل میشود. آن چنان که روزی زلیخا بر سر راه یوسف قرار میگیرد و از او حاجات خویش را میطلبد:
بگفتش که ای مهین بانوی یوسف |
به نیرویت قوی بازوی یوسف |
به ما یحتاج خود ز اسباب شاهی |
بگو تا بخشمت چندان که خواهی |
زلیخا گفت: زیر سقف مینا |
نخستم دیده باید کرد بینا |
... شود زایل ز جسمم ناتوانی |
درآید بر تنم حسن و جوانی |
شود قامت به رعنایی چو سروم |
به سروت آشیان بندد تذروم |
... اجابت چهرة دعوت چو آراست |
زلیخا شد به آن صورت که میخواست. |
(خاوری؛ 69؛ ص 346)
بگفتا: حاجت تو چیست امروز؟ |
ضمان حاجت تو کیست امروز؟ |
بگفت: اول جمال است و جوانی |
بدانگونه که خود دیدی و دانی |
دگر چشمی که دیدار تو بینم |
گلی از باغ رخسار تو چینم |
بجنبانید لب، یوسف دعا را |
روان کرد از دو لب آب بقا را |
جمال مردهاش را زندگی داد |
رخش را خلعت فرخندگی داد. |
(جامی؛ 78؛ ص 182)
در منظومه «منسوب به فردوسی» زلیخا پس از آنکه سر راه یوسف قرار میگیرد؛ به امر یوسف به بارگاهش دعوت میشود و در آنجا خود را معرفی میکند و در مورد حوائج خویش به یعقوب چنین میگوید:
یکی آنکه در کفر، نگذاردم |
ز چنگال دیوان برون آردم |
بدارد به اسلام ارزانیام |
ز رنج آورد سوی آسانیام |
دوم آنکه از سر جوانم کند |
بدانسان که بودم، چنانم کند |
سه دیگر که باشم به مهر خدای |
درستی و پاکی تن، من به جای |
چهارم که یوسف بود شوی من |
دلش مهربان و هواجوی من. |
(منسوب به فردوسی؛ 49؛ ص 326)
تاوت اصلی که منظومه «منسوب به فردوسی» در این قسمت با منظومههای «جامی» و «خاوری» دارد؛ این است که در منظومه «منسوب به فردوسی» زلیخا حاجات خویش را از یعقوب طلب میکند. در حالی که در دو اثر دیگر زلیخا از یوسف حاجت و نیاز خود را میجوید. این موضوع را میتوان به آغاز داستان، در این منظومهها پیوند داد. یعنی همانطور که داستان در منظومه «منسوب به فردوسی» با یعقوب و حوادث زندگی او آغاز میشود، در پایان داستان هم این شخصیت حضوری همچنان پایا دارد؛ به گونهای که در رسیدن زلیخا به یوسف او نقش اصلی را دارد. حال آنکه در دو منظومه دیگر داستان با عشق و دلدادگی زلیخا بر یوسف آغاز میشود و در پایان داستان نیز، گره وصال با دست یوسف باز میشود و هیچ گونه واسطهای در این میان نمیگنجد.
سودابه و زلیخا شباهتهای فراوانی دارند. هر دو سخت عاشقند و به خاطر عشقشان از اریکه معشوقی که مسند طبیعی زن است ، پایین آمده اند و در این راه از بی اعتنایی معشوق و ملامت دیگران و بدنامی هم ابایی ندارند. عشق در هر دو به گونه ای است که در نهایت به نفرت نزدیک می شود و هر دو حاضر می شوند در اوج عاشقی ، معشوق خویش را با هر دسیسه و نیرنگی به کام آتش و مرگ یا حبس و بند بکشانند. به خلاف نظر کسانی که ساده لوحانه "عشق" را در برابر و متضاد با " خشونت " می دانند و در شعارهای رمانتیکشان مردم جهان را از خشونت به عشق دعوت می کنند , سودابه و زلیخا ثابت می کنند که عشق در ذات خودش می تواند خشن ترین پدیده جهان و آن روی سکه نفرت باشد!!
سودابه منفورترین زن شاهنامه است. وقتی که سیاوش کشته می شود , این نفرت اوج می گیرد و کار به جایی می رسد که رستم سر آسیمه و خشمگین به دربار کاووس می شتابد و هر چه دلش می خواهد نثار او و سودابه می کند:
چو آمد بر تخت کاووس کی |
سرش بود پر خاک و پر خاک پی |
بدو گفت : خوی بد ای شهریار |
پراگندی و تخمت آمد به بار |
تو را عشق سودابه و بدخویی |
ز سر برگرفت افسر خسروی |
کسی کو بود مهتر انجمن |
کفن بهتر او را ز فرمان زن |
سیاوش ز فرمان زن شد به باد |
خجسته زنی کو ز مادر نزاد! |
و بعد سودابه را از کاخ و سراپرده اش به زاری بیرون می کشد ، از موهایش می گیرد و او را با خنجر از میان به دو نیمه می کند و می کشد، بی آنکه حتی کاووس که سخت دل سپرده این زن است ، کمترین عکس العملی نشان دهد یا این عاقبت شوم را ناخوش دارد:
تهمتن برفت از بر تخت اوی |
سوی کاخ سودابه بنهاد روی |
ز پرده به گیسوش بیرون کشید |
ز تخت بزرگیش در خون کشید |
و در نهایت« به خنجر به دو نیم کردش به راه...» اما سرنوشت زلیخا به گونه ای دیگر رقم می خورد. در داستان زلیخا حادثه قابل تامل آزمون تیغ و ترنج است. او محفلی فراهم می کند و بانوان مصر را که زبان به نکوهش او گشوده بودند فرا می خواند و آنان چون جمال یوسف را می بینند , از خود بی خود می شوند و دستهایشان را به جای ترنج می برند:پس چون آن زنان دیده بر جمال یوسف گماشتند , زلیخا را در کار معذور داشتند , گفتند : «این نه جمال بشری است...اگر غلطی است بر ماست.بار ملامت کشیدن در راه عشق چنویی رواست!»( تفسیر سوره یوسف , ص 365)
آزمون تیغ و ترنج همه رفتار زلیخا را توجیه نمی کند ، اما به خوبی نشان می دهد که زلیخا از مدعیان ملامتگویش که به یک نگاه دست از ترنج نشناختند ، خویشتندارتر و باجنبه تر است! او اگر دامان عشق را به سیاهی و دسیسه نمی آلود چه بسا به واسطه عشق بزرگی که در جان داشت ، قدیسه بزرگ تاریخ عشق بود و به قول سعدی بر او هیچ ملامتی روا نبود :
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را !
به نظر می رسد که نگاه به زن و عشق در داستان زلیخا بسیارانسانی تر و واقعی تر است از آنچه در حکایت سودابه آمده است!